سلام دوستان !
قبل از همه حرفام بهتون پیشنهاد میدم که حتما چهارشنبه شب ها مستند فوتبال ایرانی رو از شبکه دو تماشا کنید . در ادامه این آپدیتم یک مطلبی هم در مورد این مستند جالب میذارم .
بیلد همچنان توطئه می کند
مجله آلمانی، خجالت، خجالت !!!
تقصیر خودمان است. باور کنید کوتاهی از خودمان است. اگر همان وقت که کاریکاتور بازیکنان تیم ملی را توی روزنامه هایشان کشیدند، با محمدرضا دوست محمدی صحبت می کردیم و بازیکنانشان را ضایع می کردیم، این طوری نمی شد. اگر حال بالاک و لمان و بقیه را می گرفتیم، کار به این جا نمی کشید. اگر همان وقتی که آن نشریة معلوم الحال بیلد توی کار مهدوی کیا گذاشت، می رفتیم جلوی سفارت آلمان و عملیات می کردیم، حالا جرأت نمی کردند پا را از گلیمشان باز هم دراز تر کنند و این گونه همه چیز ما را به بازی بگیرند. همین سکوت مظلومانة ما باعث شد پر روتر بشوند. همین سیویلازبازی درآوردن ها کار دستمان داد. که حالا آقایان بیایند گزارشی تهیه کنند و بگویند ایرانی ها می خواهند بین مسافران جام جهانی، تروریست به آلمان اعزام کنند. ای بیلد، تو خجالت نمی کشی؟ ای قلم به مزد. تو از هد هد هم هدهدتری. از هر مجلة زردی زردتری. حقت این است که ما همین مهراب فاطمی و حسین شون و چند تا از بچه ها را برداریم بیاوریم آلمان و چنان درسی به تو بدهیم که پدر جدت آن هیتلر نابه کار جلوی چشمت بیاید. حقت این است که تو را پاره پوره کنیم و با تو شیشه های پنجرة خانه مان را پاک کنیم. تو مجله ای؟ تو روزنامه ای؟
و اما مستند فوتبال ایرانی ( جون مادرتون بدون اجازه این مطلبا رو برندارین ! 
)
ماجراهای بازی ایران در پیونگ یانگ از زبان محمودرضا رضایی (کارگردان مستند فوتبال ایرانی )
کره، آخر دنیاست!
در کره اتفاقاتی افتاد که از کل اتفاقات زندگی ام، خاص تر بود. همان اول 15 ساعت در فرودگاه پکن بازداشت شدیم. چون ویزای کره را داشتیم، ولی ویزای چین را نداشتیم. با تلاش سفارت، از بازداشت بیرون آمدیم. هواپیمای نظامی کره نشست روی باند فرودگاه پکن. این تنها پرواز هفتگی کره بود که فقط هم به پکن انجام می شد. همة مهمان دارها نظامی بودند. وقتی هواپیما می نشست روی زمین، دیدم هر چه می گویند واقعی است. پر از سیم خاردار و نظامی.
فرودگاه خالی بود. موبایل ها را گرفتند. برای هر گروه چند نفر امنیتی در قالب روزنامه نگار گذاشتند. پیونگ یانگ مغازه و آب گرم ندارد. ما را بردند هتلی که آب گرم داشت. هیچ تاکسی و ماشین شخصی در خیابان ها نبود. مردم یا با اتوبوس و دوچرخه می رفتند یا پیاده بودند. شب، خانه ها با لامپ 40 وات روشن می شد و خیابان ها تاریک تاریک بود و مردم در تاریکی راه می رفتند؛ مثل مورچه.
کره ای ها مردم خاصی هستند. ایدز در کشورشان صفر است. خانم ها حق پوشیدن جین ندارند. آقایان هم ترجیحا پارچه ای می پوشند. خیلی پایبند به مسائل اخلاقی اند. حتی از برخی کشورهای شرقی هم پایبندتر. بسیار مؤدب و ایدئولوگ و صاحب نظر و اهل کتاب. از نظرات ضدامپریالیستی شان خوشم آمد. قابل احترام اند، ولی حداقل، آداب میزبانی را رعایت نکردند.
در همان روز بازی، ورزشگاه ملتهب بود. اول تماشاچی ها را دور زمین نشاندند، ولی آقای دادکان تهدید کرد اگر این طور باشد، بازی نمی کنیم. اگر آن جمعیت بود و می ریخت توی زمین حتما تلفات می دادیم. لحظه به لحظه جمعیت بیشتر می شد. 10 تا دبیرستان را تعطیل کرده بودند که به حال رژه، حدود 5 هزار نفرشان آمدند تو. یک آقایی با پرچم و میکروفن بالا رفته بود. وقتی پرچم را تکان می داد، همه شعار می دادند. وقتی پایین می آورد، ساکت می شدند. بعد از خوردن گل، بطری پرت کردند که نظامی ها به سختی برخورد کردند. ما به سختی از این صحنه ها فیلم گرفتیم.ژاپنی ها دیدند داریم فیلم می گیریم،گفتند هر چه بخواهید می دهیم این ها را بدهید به ما تا کره را محروم کنیم. ولی ندادیم. فیلم ها را دادیم به نیکبخت تا توی جیبش بگذارد تا اگر گشتندمان، چیزی پیدا نکنند. وقتی بازی تمام شد، تماشاچی ها بیرون ورزشگاه رفتند.پراکنده نشدند.رفته بودند روی تپه ها، مثل سرخ پوست ها. من و نیکبخت و نکونام، اول آمدیم بیرون. 20 متر مانده به اتوبوس، تماشاچی ها ایستاده بودند. یک قدم که عقب گذاشتیم،آن ها حمله کردند و تا راهرو به تعقیبمان آمدند.پریدیم تو رختکن. بگوویچ، دایی و دادکان جلوی در را گرفتند. درِ رختکن کلون داشت که من و فخرالدین آن را بستیم. از شیشه ها فاصله گرفتیم و ته رختکن جمع شدیم. فریدون زندی صندلی دستش گرفته بود تا دفاع کند. به اش گفتم: فکر می کردی از بوندس لیگا بیایی این جا با صندلی تو سر کسی بکوبی؟ دو ساعت وضع مان این بود. شب که شد برق را قطع کردند. ترسیدیم و گفتیم الان همه مان را می کشند. بالاخره بیرون آمدیم و رفتیم هتل و برگشتیم ایران.
---------------------------------------------------------
- ژاوی هافبک اسپانیایی بارسلونا پس از شش ماه مصدومیت، اولین تمرین خود را انجام داد. پزشک بارسلونا خوش بین است که او به جام جهانی برسد.
- لیونل مسی که در بازی مقابل چلسی آسیب دید، در آرژانتین به درمان عضلة مصدومش سرگرم است. او قطعا به مسابقات جام جهانی می رسد.
- هر یک از 23 داور حاضر در جام جهانی برای هر قضاوت 40 هزار دلار می گیرند. کمک داوران و داور ذخیره هم دستمزدی در حد داور وسط می گیرند.
- اگر در مسابقات جام جهانی تماشاگران تیمی علیه بازیکنان تیم دیگر شعار نژادپرستانه بدهند، از تیم آن کشور یک تا سه امتیاز کسر می شود.
- پیراهن جدید تیم ملی که شرکت پوما آن را تولید کرده، به نمایش درآمد. این پیراهن به زودی در نمایندگی های پوما در ایران به فروش می رسد.
- تو بهبهه تب جام جهانی یه دفعه خبر می رسه نیکبخت واحدی حتما تا بعد از جام جهانی به جرگه متاهلین میپیونده . ازدواج کار شتباهی نیست و امر کاملا پسندیده ایه به خصوص برای کسانی مثل نیکبخت واحدی از اوجب واجبات است. ولی میدونین با انتشار این خبر به چند درصد از طرفداران تیم ملی ضربه روحی وارد میشه . کم مونده چند وقت دیگه هم خبر بدن که فریدون زندی ....... هم بعله ! اون وقته که دیگه طرفداری برای تیم ملی باقی نمی مونه . تیم ملی ما الان به حمایت طرفدارا نیاز داره نه این جور خبرها . باید به جای این حرفا مثلا بگن که پوریا پورسرخ (ژوبین ) به تیم ملی دعوت شده یا قرار شده که محمدرضا گلزار تو آلمان برای تیم ملی بوق بزنه !
------------------------------
حرف های داغ !!!!!! 
- مرتضی تمدن عضو فراکسیون ورزش مجلس: در فاصلة کمتر از دو ماه مانده به جام جهانی، فدراسیون فقط به این فکر می کند که از هر فرد چقدر پول بگیرد تا او را به جام جهانی بفرستد.
- علی آبادی رئیس سازمان تربیت بدنی: آنگولا را می بریم. به پرتغال و مکزیک هم نمی بازیم.
- برایان رابسون سرمربی وست برومویچ: بکام برای کاپیتانی انگلیس در جام جهانی خیلی ضعیف است. جان تری و استیون جرارد گزینه های بهتری هستند.
- زلاتکو ایوانکوویچ برادر بزرگ تر برانکو ایوانکوویچ: تیم برانکو به مرحلة یک هشتم نهایی جام جهانی صعود می کند.
- علی آبادی: دادکان پس از جام جهانی دیگر رئیس فدراسیون فوتبال نیست.
| نوشته شده توسط تیم ملی در چهارشنبه 85/2/13 و ساعت 12:50 عصر |
نظرات دیگران()
